"بهار اول فروردين شروع نميشود. بهار از اولين برگها، از اولين شكوفهها شروع نميشود. بهار وقت خريدن تقويم سال جديد و جنبيدن مورچهها و سهرهها هم شروع نميشود. بهار يك جايي توي سر آدم است. دقيقا وقتي شروع ميشود كه آدم دنبال نقطهاي براي تغيير ميگردد. لحظهاي كه فكر ميكند از اول يك وقتي درس ميخوانم، ورزش را شروع ميكنم، دنبال كار ديگري ميروم... عاشق ميشوم. به خاطر همين بعضيها در سال چند بهار دارند، بعضيها هر چند سال يك بهار دارند و بعضيها اصلا هيچوقت بهار را نميبينند؛ آنقدر كه به خودشان و به كارهايشان مطمئناند. بهار همين لحظه است. همين لحظه كه آدم ميفهمد زندگياش چيزي كم دارد. چيزي را بايد جابهجا كند، چيزي را بايد جلوي دست بگذارد. ..."
يادداشت سردبير، ويژهنامه نوروز 95 همشهري داستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر