۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

خون دل‌ها مي‌خوريم...

سطح شهر پر شده از تصاوير مرداني كه گويا نماد خوبان اين سرزمين‌اند و در زير آن نوشته "خوبان؛ عمری در حسرت ديدار تو ماندند... و نيامدی"
اما بهتره سطح شهرهامون رو از پوسترهايي پر كنيم كه "صد سال است رنج‌ها برده‌ايم، خون دل‌ها خورده‌ايم، خوبان، در حسرت آباد ديدن‌ات دق كردند و تو هنوز رنگ آزادي را هم به خود نديده‌اي، وطن ويرانم..."

دولت آبادي در كتاب «نونِ نوشتن»اش مي‌گه:
"ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل، تو را آزاد، آباد و سربلند؛ با چشمان باور خود خواهد دید؟ ای مادر ما، ایران! جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمان ما به راه عافیت تو سفید شد؛ ای ما نثار عافیت تو!"

خبر مرگ محمد نوري رو كه امروز شنيدم، صداش مدام تو سرم مي‌پيچه:
ما برای آن‌که ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده‌ایم
رنج دوران برده‌ایم
ما براي آن‌كه ايران گوهري تابان شود
خون دل‌ها خورده‌ايم
خون دل‌ها خورده‌ايم...

خدايش بيامرزد...

۲ نظر:

محمد گفت...

سلام
من در سطح شهر نرفته انم.
منظورتون از كساني كه گويا نماد خوبان اين سرزمين اند، چيست؟
شهداي جنگ؟ فرماندهان شهيد؟ كي؟

بنده خدا فردوسي كه سرود:

که ایران چو باغی است خرم بهار
شکفته همیشه گل کامکار

زن و کودک و بوم ایرانیان
به اندیشه بد منه در میان

همه سربه سر دست نیکی برید
جهان جهانرا به بد مسپرید

نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین

دریغست ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

دریا گفت...

منظور از کسانی که گویا نماد خوبان اند اشاره ای به خود آن افراد ندارد بلکه اشاره به گلچین کردن خوبان با معیارهای خودشان است حال انکه چه خوبانی که بودند اما دق کردند و یاد کردن از آنها جرم هم هست...
خوبانی که در سطح شهر به آن ها اشاره شده لزوما شهدا و فرماندهان جنگ نبودند و از همه قشری بودند، پروفسور حسابی، دکتر شریعتی و...