نگارش شد تا در خاطر بماند لحظاتی را که معاشر آدمهای رواعصاب، زیادی کنجکاو و خودهمهچیزدانی هستم که حتی اگر مخاطب هیچ سوالی هم نباشند؛ باید جوابهای در آستینشان را در چشم همه فرو کنند که این، درستترین است و جز این، هرگز! و یا تا سر از همه جزییات کار و زندگیات در نیاورند، اسفندی بر آتشاند با خرمنی از سوال.
شاید حاصل این تحمل کردنها و صبوریها بشود این که سالها بعد "فوبیای لال پنداشته شدن درصورت عدم افاضات فضل یا سوال نپرسیدن" را جایی ثبت کنم. به حق که "نو پِین، نو گِین"!
پ.ن: اپلیکیشین بلاگر را هم که در موبایل جدید نصب کردم، با صفحه بزرگتر و به مراتب بهترش، به گمانم زندگی مسالمتآمیز جدیدی آغاز شد.
شاید حاصل این تحمل کردنها و صبوریها بشود این که سالها بعد "فوبیای لال پنداشته شدن درصورت عدم افاضات فضل یا سوال نپرسیدن" را جایی ثبت کنم. به حق که "نو پِین، نو گِین"!
پ.ن: اپلیکیشین بلاگر را هم که در موبایل جدید نصب کردم، با صفحه بزرگتر و به مراتب بهترش، به گمانم زندگی مسالمتآمیز جدیدی آغاز شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر