روايت متفاوتي از سقوط آدمها و رنج سقوط. روايت دردي مشترك كه دارد فراگير ميشود. دردي كه ديگر برنميآشوبدمان و تنها پنهانش ميكنيم. درد مشترك خيانت. نمايش، ماجراي سه انسان با سه زندگي متفاوت است كه تاوان يك چيز را پس ميدهند: خيانت و گرفتاري در رابطه موازي. سه ضلع مثلث كه اعتراف ميكنند. سه قرباني تنها كه تلاش ميكنند از چاله نجات يابند و كمتر در تاريكي اين مخمصه فرو روند.
بازيها خوب بود. البته بيشتر كلامي. و توصيه ميشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر