ل*، خواهر يكي از دوستانم كه ساكن فرانسه است، با يك آقاي فرانسوي آشنا ميشود. ف*. آشناييشان به ازدواج ميرسد و عقد و مهريه. براي ف* توضيح ميدهند كه مرد در اسلام پيش از عقد بايد هديهاي به زن ببخشد، چيزي باارزش به نشان ميزان مهر و علاقهاش. ف* هم گيتارش را بهعنوان مهر به ل* بخشيد.
به گمانم قرار بود مهريه همان باشد كه ف* فهميد اما قوانين نابرابر كمكم آن را ابزاري كرد براي پس گرفتن حقوق از دسترفته زن؛ براي رهايي از يك رابطه تمامشده، براي حضانت فرزند و براي هزار زخم ديگر. اما شايد بشود بدون مهريه، با حق طلاق زن و تقسيم مساوي اموال بهدست آمده بعد از ازدواج، راه ميانبري براي جبران اجحاف قوانين يافت و مهريه باز همان شود كه قرار بود. شايد.
*اسامي را به خواست دوستم مختصر كردم.
پ.ن: اويس مفصلتر به اين موضوع پرداخته.
به گمانم قرار بود مهريه همان باشد كه ف* فهميد اما قوانين نابرابر كمكم آن را ابزاري كرد براي پس گرفتن حقوق از دسترفته زن؛ براي رهايي از يك رابطه تمامشده، براي حضانت فرزند و براي هزار زخم ديگر. اما شايد بشود بدون مهريه، با حق طلاق زن و تقسيم مساوي اموال بهدست آمده بعد از ازدواج، راه ميانبري براي جبران اجحاف قوانين يافت و مهريه باز همان شود كه قرار بود. شايد.
*اسامي را به خواست دوستم مختصر كردم.
پ.ن: اويس مفصلتر به اين موضوع پرداخته.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر