۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

...

تو تاكسي سه نفر از چهار نفر مشغول كتاب خوندن بودند. باز احساس تمدن كردم...

۵ نظر:

باد صبا گفت...

سلام
روز بخير دوست عزيز
با مترو برو
موفق باشي

يك نفر گفت...

چه تاكسيهاي متفاوتي سوار ميشي:)

يك نفر گفت...

دريا ميتوني بري توي ستينگ وبلاگت و اين دردسرهاي كامنت گذاشتن رو كمتر كني ها. البته اگر دوست داري كه خواننده هات بي دردسر كامنت بگذارند

دريا گفت...

اونقدرها كه سخت نيست...
:)
اگه قسمت تاييد رو بردارم همه‌اش از اين نظرات تبليغاتي مياد خب...
;)

دريا گفت...

تاييد رو برداشتم...
:)