۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

...

چند شبي‌ست تا صبح مشغول خواب ديدن هستم، خواب‌هاي فشرده و پشت سر هم با موضوعات متنوع و خيلي پررنگ... اتفاقي كه در بيشتر اين خواب‌ها ديدم، سفر بوده كه يا در سفرم و يا عازم سفر... محل سفر ديشب عين بهشت بود، حيف كه دوربين موبايلم در اون گير و دار خراب شد و نتونستم از اون طبيعت ناب چيزي ثبت كنم... از صبح تا حالا دارم مرور مي‌كنم ديگه آخه كدوم آشنا و فاميل‌مون از اون خونه‌ها وسط اونهمه دار و درخت داره كه من با كتاب‌هام راهي اونجا بشم و چند روزي تو دل طبيعت پاييزي اطراق كنم... كاش خواب ديشبم عينا تعبير مي‌شد...

هیچ نظری موجود نیست: