۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

...

"فحش یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش وجود نداشته باشد، آدمی دق می‌کند. از تعداد و نوع فحش هر زبانی می‌شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می‌کنند، سر در آورد و رابطه بین‌شان را کشف کرد. زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد فحش آبدار زیاد دارد. ما که سر این ثروت عظیم نشسته‌ایم چرا ولخرجی نکنیم؟!" (صادق هدايت)

انصافا بعضي وقت‌ها خيلي مي‌چسبه... وقتي آدم دلش مي‌خواد بجاي تمام حرف‌ها و فكرهاي مثبت فقط غر بزنه اما همه دعوتش مي‌كنند به يك مثبت‌انديشي مزخرف، وقتي 23 روز تاخير خورده باشه، وقتي به همه چيز خودش، وزنش، جوش صورتش گير داده باشه، وقتي كاراش خيلي كند پيش بره، وقتي هنوز حقوقش رو بعد صد روز نگرفته باشه، وقتي نگران باشه و حوصله‌اش هم سر رفته باشه...
البته ميزان اثرش با كيفيت خود فحش و اون كسي كه نثارش مي‌شه نسبت مستقيم داره به‌عنوان مثال لعن فرستادن به زندگي و روزگار جزو قابل بيان‌ترين و در عين حال بي‌حال‌ترين‌هاست اما دامنه فحش‌هاي آب‌دار كه آدم رو حسابي از دست اين انرژي‌هاي انباشته خلاص مي‌كنه تا دلتون بخواد گسترده‌ست و چندان هم قابل عرض نيست. البته تو ادبيات من فقط يه فحش درست حسابي هست كه تا الان جوابگوي همه دق و دلي‌هام بوده و بماند براي اولين نفري كه تو اين اوضاع و احوال رفت رو اعصاب.

هیچ نظری موجود نیست: