چند سالی ست که روزی از تقویم به نام "دختر" نام گذاری شده است. این روز هم، کنار روزهای مشابه و نه چندان دیرپای دیگری چون "روز زن" و "روز مرد" دارد جای خود را در اذهان باز می کند و افزایش پیام ها و پست های تبریک در این روز خود تاییدی بر این استقبال است. اما آیا آگاهیم این تبریک ها و به رسمیت شناختن روزی به نام "دختر" خواسته یا ناخواسته چه به دنبال دارد؟
1- نقض حق مالکیت زن بر بدن اش: انتخاب روزی به نام "دختر" کنار روزی به نام "زن"، ناخواسته مسئله بکارت در دختران را به ذهن می آورد که به قطع ناقض حق مالکیت زن بر بدن خویش و تعرض به حریم شخصی یک انسان است. تاکیدی که مدام بر طبل تقدس حفظ بکارت و گره زدن آن با عفت و پاکدامنی می کوبد و چیزی نیست جز بازتولید تابوی باکرگی و دیدن آن به عنوان جزئی از هویت یک انسان.
2- پیوند باکرگی و ازدواج: این نگاه از طرفی علاوه بر زیر پا گذاشته شدن خصوصی ترین و درونی تریم حریم شخصی زن به عنوان یک انسان، پیوندی ست بین باکرگی و پدیده ازدواج که خود مسبب محدودیت ها و تابوها و خط قرمزهای شدید منع داشتن رابطه جسمی برای زنان تا پیش از ازدواج است. این نگاه معیوب با روند کاهشی ای که در انگیزه ها برای ازدواج و تشکیل خانواده دیده می شود، نتیجه ای نخواهد داشت جز عقده های شدید جنسی و یا روابط پنهانی ناآگاهانه و بعضا خطرناک.
3- تقویت نگاه سکسیسم: جدای از این تاکیدها و کلیشه سازی های ناخواسته ای که با هر تبریک در ذهن خود می سازیم و برای دوستان خود نیز می فرستیم، نگاه کردن به روزها با تقسیم بندی جنسیتی (زن، مرد و دختر) و نسبت دادن آدم های دور و برمان به این نقش ها با نگاه جنسیتی، ناخواسته سبب تقویت کلیشه های جنسیتی و نگاه سکسیسم می شویم که آثار آشکار آن را می توان در حقوق و فرصتهای نابرابر هر روزه در قوانین، محل کار، محیط خانواده و حتی ساده ترین رفتارها و گفتگوهای روزمره دید.
بارها در عکس العمل هایی که به جوک های جنسیتی یا متن های مردسالارانه یا زن سالارانه نشان داده ام، به حساسیت زیاد متهم شده و داستان رسیده است به "سخت نگیر بابا". اما آیا وقتی آگاه باشیم که با هر پیام تبریک مثلا روزی به نام "دختر" در واقع چه پیامها و تاکیدها و تابوهایی را تایید می کنیم و روانه ذهن یکدیگر می سازیم، مصداق بارزی نیست بر گناه خاموشی به وقت دیدن نابینا و چاه؟