حالا كه همه از مرتضي پاشايي گفتند، من هم بگويم. يا به قول دوستان لال از دنيا نرم.
مُرد، خدايش بيامرزد. جوان بود و محبوب و سرطان هم كه لاكردار درد دارد. نوشتهها و تحليلها نوشته شد و باز دعواها و ياركشيها. حالا آنچه بيش از هرچيز در كله من وول ميزند جملاتيست كه پس از مرگ، از زبان خانوادهاش منتشر شد كه "طرفداران واقعياش آنها بودند كه براي شفاياش زيارت عاشورا خواندند" (نه آنها كه همصدا ترانههايش را؟)، "عاشق اهل بيت و اسلام و... بود" (غم ترانههايش از عشق زميني نبود؟) و "خانوادهاش همسو با نظام و انقلاب است". حرفهايي كه به نظر ميرسد با آنچه از مرحوم ديده و شنيده شده، فاصله دارد.
حالا كاري به دلايل و صحت و سقم اين تأكيدها از طرف بازماندگانش ندارم اما اگر فرض كنيم كه مرحوم با خانوادهاش از نظر اعتقادي و فرهنگي فاصله عميقي داشته، اين حرفها و تلاشها براي قلبِ واقعيتِ او، وقتي امكان حضور و دفاع ندارد، دور از انصاف و بيرحمانه است. حالا مرتضي پاشايي آنقدر طرفدار داشت كه صدايش از گلوي آنها شنيده شود و خود واقعياش زير ادعاهاي كذب خانوادهاش دفن نشود. اين نگراني بيشتر براي آنهاييست كه به دليل همين فاصلهها وقتي دستشان از دنيا كوتاه شد، صدايي، صدايشان نشود و واقعيتشان هم با خودشان به زيرِ خاك برود. از جمله خودِ من.
مُرد، خدايش بيامرزد. جوان بود و محبوب و سرطان هم كه لاكردار درد دارد. نوشتهها و تحليلها نوشته شد و باز دعواها و ياركشيها. حالا آنچه بيش از هرچيز در كله من وول ميزند جملاتيست كه پس از مرگ، از زبان خانوادهاش منتشر شد كه "طرفداران واقعياش آنها بودند كه براي شفاياش زيارت عاشورا خواندند" (نه آنها كه همصدا ترانههايش را؟)، "عاشق اهل بيت و اسلام و... بود" (غم ترانههايش از عشق زميني نبود؟) و "خانوادهاش همسو با نظام و انقلاب است". حرفهايي كه به نظر ميرسد با آنچه از مرحوم ديده و شنيده شده، فاصله دارد.
حالا كاري به دلايل و صحت و سقم اين تأكيدها از طرف بازماندگانش ندارم اما اگر فرض كنيم كه مرحوم با خانوادهاش از نظر اعتقادي و فرهنگي فاصله عميقي داشته، اين حرفها و تلاشها براي قلبِ واقعيتِ او، وقتي امكان حضور و دفاع ندارد، دور از انصاف و بيرحمانه است. حالا مرتضي پاشايي آنقدر طرفدار داشت كه صدايش از گلوي آنها شنيده شود و خود واقعياش زير ادعاهاي كذب خانوادهاش دفن نشود. اين نگراني بيشتر براي آنهاييست كه به دليل همين فاصلهها وقتي دستشان از دنيا كوتاه شد، صدايي، صدايشان نشود و واقعيتشان هم با خودشان به زيرِ خاك برود. از جمله خودِ من.