تجربه ساليان ميگويد نبايد آثار تاريخي را خراب كرد و جايشان برجهاي جديد ساخت. نبايد طاق بستان را بولدوزر انداخت و برج ميلاد علم كرد. كه اين به جاي خود و آن هم به جاي خود.
تجربه ساليانِ من ميگويد نبايد با يار جديد به همان جادهاي زد كه با يار قديم. بايد صبحانة املت و عدسي را نگه داشت و صبحانه جديدي، جاي جديدي براي يار جديد و خاطراتش دست و پا كرد. بايد بهار كلكچال را نگه داشت و دستخوردهاش نكرد.
يك زمين بكر، بدون بقچهاي از گذشتهها. بدون بدبينيها. بدون مقايسهها. بدون حسرتها. موقعيتهاي جديد. حرفهاي جديد. خوشيهاي جديد. با يار جديد.
تجربه ساليانِ من ميگويد نبايد با يار جديد به همان جادهاي زد كه با يار قديم. بايد صبحانة املت و عدسي را نگه داشت و صبحانه جديدي، جاي جديدي براي يار جديد و خاطراتش دست و پا كرد. بايد بهار كلكچال را نگه داشت و دستخوردهاش نكرد.
يك زمين بكر، بدون بقچهاي از گذشتهها. بدون بدبينيها. بدون مقايسهها. بدون حسرتها. موقعيتهاي جديد. حرفهاي جديد. خوشيهاي جديد. با يار جديد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر