از رنج
های درس خواندن در خارج همین بس که درست وسط تعطیلات کریسمس
، ایمیلی از سوپروایزرت دریافت کنی که جلسه
ای بگذاریم
، گفتی بزنیم ببینیم چه کرده
ای
، چه به
دست آورده
ای
، چه مشکلاتی داری و برنامه
ات چیست.
جلسه آخرمان روز قبل از شروع تعطیلات بود!
وقتی برای جلسه رفتم دانشگاه
، همه جا تعطیل بود. درها قفل بود و همه چراغ
ها خاموش بود جز اتاق خودش! زنکه!
۱ نظر:
WOWWWWWWWWWWWW
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
ارسال یک نظر