کمی پايینتر از طالقانی در ولیعصر، درست در مركز شلوغيهاي پرهياهوي شهر، ميان زندگي پرسرعت هرروزه، نشانهاي از خلاقيت و هنر، لحظهاي متوقفات ميكند. «رواق هنر ایران» ميخوانندش. براي دقايقي در زيبايي و آرامشاش غرق ميشوي. چرخي ميزني تا به تابلوي معرفي بنا ميرسي. نام معمار و طراحاش كمي متعجب و هيجانزدهات ميكند. ميرحسين موسوي.
سوار اتوبوس راهي ونك بودم. به عادت هميشه قبل از طالقاني چشم چرخاندم تا ببينماش. تا خبرهاي بد را فراموش كنم. تحسيناش كنم و احساس غرور كنم كه معمار، آشناي ماست. تابلوي معرفي بنا را برداشته بودند.
۳ نظر:
با تابلوهايي كه وسط ميدان انديشه و دل مان داريم مي خوانهد چه كنند؟
بخاطر دغدغه هاي متفكر و قلم زيباتوون تبريك مي گم
Kash Iran boodam mioomadam Ziarat Inja
البته برش نداشتن. من سه شنبه پیش که دیدم روش یه کاغذ زدن.
به هر حال تاریخ رو نمیشه پاک کرد. حتی اگه مدت محدودی توسط ایشان مصادره و تحریف بشه :)
ارسال یک نظر