يكي يه روز صبح بيدار شد و تصميم گرفت به همه لبخند بزنه، با همه خوب باشه و به همه مهربوني كنه. همه گفتن كاسهاي زير نيمكاسهشه. بهش مشكوك شدن، ازش سؤال جواب كردن و اعتراف گرفتن، افتاد زندان. اونجا به علت خوشرفتاري محكوميتش كمتر شد، ابد گرفت، مرد!
ابراهيم رها- روزنامه بهار
ابراهيم رها- روزنامه بهار
۱ نظر:
جالب بود.
اینکه محکومیتش کمتر شد ابد گرفت .
ارسال یک نظر