۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

ابد

يكي يه روز صبح بيدار شد و تصميم گرفت به همه لبخند بزنه، با همه خوب باشه و به همه مهربوني كنه. همه گفتن كاسه‌اي زير نيم‌كاسه‌شه. بهش مشكوك شدن، ازش سؤال جواب كردن و اعتراف گرفتن، افتاد زندان. اونجا به علت خوش‌رفتاري محكوميتش كمتر شد، ابد گرفت، مرد!

ابراهيم رها- روزنامه بهار

۱ نظر:

آرمان گفت...

جالب بود.
اینکه محکومیتش کمتر شد ابد گرفت .