۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

روز جهاني زن

در راستاي فرياد زدن هرآنچه در اين زندگي حق مردان بوده است و ناحقي در حق زنان؛ در ادبيات زنانه نيز گاهي و حتي گاهي بيشتر از گاهي، در تحقير كردن مسئله‌اي به ظاهر جدي و به هيچ انگاشتن‌اش، به شدت جاي معادل عبارت مردانة «به ...ام» با همان عمق و قوت، خالي‌ بوده است. لطفا اين خواسته را هم امروز به ليست بلند بالاي مطالبات‌مان از اين جامعه و ادبيات مردسالار اضافه كنيد كه بسيار مورد نياز است.

پ.ن: شايد همه مشكلات هم از همان‌جا آغاز شد كه فلان‌ي براي حواله دادن دردسرها و مشكلات و مشغوليت‌ها نبود تا هرآنچه ذهن را مشغول و خاطر را آشفته و مشوش مي‌سازد را به آن حواله دهم و خاطر آسوده و فكر را آزاد كنم؛ تا كمتر غرها بزنم و گيرها به خود و زمين و زمان دهم؛ تا شايد اين ذره‌بين لامصب هم از چنگ‌ام به درآيد و من هم ياد بگيرم كه با همين زندگي هم مي‌شود حالي كرد...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

چه چيزهايي مي‌گوييدها!