۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

پليس صلواتي

پيرمرد عابر كه كنار چهارراه منتظر سبز شدن چراغ عابرين بود با ديدن قفل شدن ترافيك وسط چهارراه، آستين‌هاش رو بالا زد و اومد وسط تا ماشين‌ها رو هدايت كنه. به راننده‌هاي آقا كه وسط چهارراه به هواي راه گرفتن مايه دردسر شده بودن تشر مي‌زد و به راننده خانمي كه اون وسط گير كرده بود دلداري مي‌داد. رفت و آمدهاي تندتند و با جديتش بين ماشين‌ها و نصيحت‌هاش كه متناسب با تخطي راننده‌ها، جدي يا مهربون مي‌شد («بايد حق هم رو رعايت كنيد، پسرم...» و «تو رانندگي هم بايد شعور و فرهنگ داشت!») كلي همه رو به خنده انداخت وسط اون ترافيك قفل رو اعصاب. انگار داشت عين باباها بچه‌هاش رو نصيحت و هدايت مي‌كرد...

هیچ نظری موجود نیست: