۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

Observations

تو مسير، دسته‌دسته مردم پراكنده تو پياده‌رو درحال پياده‌روي و يه عده هم مشغول فيلمبرداري از اون‌ها.
نزديك چهارراه وليعصر مسافرهاي اتوبوس بي‌آرتي در حال شعار دادن.
جلوي كلانتري نزديك فلسطين خودشون با خودشون دعواشون شد و شروع كردن به زدن همديگه و مردم هم از خدا خواسته پياده و سواره شروع كردن به شعار دادن.
نزديك خيابون دانشگاه آقاي (!) نيرو انتظامي با دسته باتوم (يعني سر و ته گرفته بودش) مي‌زد به پاي يه خانم ميانسال و خانومه هم هي تكون نمي‌خورد. خانمي از داخل يه پرايد پشت چراغ قرمز اعتراض كرد كه بعد دسته باتوم ديگه به جاي پاي خانوم ميانسال فرود ‌اومد رو شيشه‌هاي پرايد. بعد از اينكه همه‌شون ريختن سر ماشين و تمام شيشه‌هاي پرايد رو خرد كردن و پلاك‌هاش رو كندن، از دو طرف يكي خانوم مسافر و يكي آقاي راننده رو مي‌كشيد كه از ماشين پياده كنه كه با اصرار آقاي راننده، ماشين رو همونطور داغون و بدون پلاك ول كردن رفت.
كم‌كم عابرهاي مهمون خيابون انقلاب تو صف‌هاي نذري مستقر شدن و مشغول نهار و خيابون‌ها خلوت‌تر شد.

هیچ نظری موجود نیست: